چند وقته ازش یه چیزی خواستم ولی هنوز بهم نداده نمیدونم حکمتش اجازه میده که این رحمت رو بهم بده یا نه ولی اینو خوب میدونم که یه امتحان سخت و مشقت بار پیش روم دارم میدونم صدام رو میشنوه ولی دوست دارم حکمتشو زودتر بهم نشون بده.

و اما بریم بقیه ی داستانو بگم:دیشب قبل خواب گفتم خدا که صدامو نمی شنوه چرا باهاش حرف بزنم؟ راستش یکمم از خدا دلگیر بودم.

صبح که ابجیم اومد واسه نماز صبح بیدارم کرد و گف پاشو نماز پا نشدم و اون همش اصرار میکرد ،آخرش گفتم قهرم، ولم کن...

گفت با کی؟موندم چی بگم تو دلم گفتم:خدا

اما مگه میشه آدم با معشوقشم قهر کنه؟معشوق زمینی شاید برا لوس بازی یکم باهاش قهر کنه اما خدا که معشوق زمینی نیست. خدا بمن محبت میکنه و میذاره زندگی کنم،منو دوست داره منم باید دوستش داشته باشم و بهش محبت کنم،البته میدونم خدا نیازی به محبت من نداره ها...

خدا خودش گفته:ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله..یعنی،اگه خدا رو دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد.آل عمران/31

شهید مطهری هم میگه:اساسا علاقه و محبت هستش که اطاعت میاره(کتاب جاذبه و دافعه ی علی علیه السلام)

پس من چون عاشق خدامو از دستوراش اطاعت میکنم نمیتونم باهاش قهر کنم چون مطمئنم خدا هم دوستم داره و ناراحت میشه از قهرم.

من باید با خدای خودم دوست باشم امام صادق علیه السلام هم میفرمایند:آیا دین چیزی غیر از دوستی است؟

من این دوستی رو دوستی با خدا تعبیر میکنم..

خدایا بهت قول میدم همیشه باهات دوست باشم توهم قول بده همیشه هوامو داشته باشی.

پس عاشق را یارای آن نباشد که از معشوق سرپیچی کند.

برام خیلی دعا کنید،خیلی محتاجم...