سلام و عرض ادب میخام تو این وبلاگ حرف بزنم،حرف دل حرفایی که هیچ جا نمیتونم بگم... راستش من عاشقم... عاشق خدا... و چه زیباست عشق به خدا من عشق های این دنیا را در شکست دیدم خدایا میخواهم عاشقت باشم چرا که شنیده ام عشق پایدار تویی.. امضا:حوری دخت
گاهی وقتا هست من یه چیزی از خدا میخام اما بهم نمیده،تموم سعیمو میکنم اما بدتر میشه و بهتر نمیشه.
امروز داشتم با خودم فک میکردم که بعضی چیزایی که از خدا میخامم خیلی مهمن مثلا من میخام یه شغل انتخاب کنم یا یه سفر برم یا یه تصمیم بزرگ بگیرم حالا من همش سعی میکنم خودمو به اون کار برسونم اما از آخرش که خبر ندارم.بعضی قراردادا هستن خیلی مهمن مثل چک،چکای باارزش دوتا امضا دارن تا امضای دوم نباشه نقد نمیشه حتی اگه به جای امضای دوم تموم اهل بازار هم امضا کنن هیچ فایده ای نداره باید امضای اصلیه اصلی باشه وگرنه اعتباری نداره بانکم فقط صاحب امضا رو میشناسه حالا اتفاقایی که واسه منو شما میفته مثل چک دو امضاء هستش یه امضاش خواست ماست و اون یه امضا دیگه خواست خداست.تا اون نخاد هیچی امکان نداره هرچند همه بخوان،امضای دوم که مال خداست یا نمیخواد یا اگرم بخاد هرچی به سود توست میخاد.
پس باید صبور باشیم و اگه هم توکل کنیم بهترینا برامون پیش میاد اون چیزایی که هم خودمون میخاییم و هم خدا..
نمی دونم والا. الان تو یه حالت تعلیق قرار دارم. نمی دونم واقعا این طوره که خدا بیاد و توی یه سری چیزا دست بیاره یا اینکه خداوند خواستش رو تبدیل کرده به قوانین طبیعت و اونا شدن خواست خدا؟ نمی دونم والا، اگه تونستین منو از این دوگانگی در بیارین.
وقتی ما خودمون برای اون خواسته مون مقدماتی که لازمه رو فراهم نکنیم، و حتی اگر کردیم و در برابر اون هدف، فقط خواست ما مطرح نبود، و دیگران مانع رسیدن ما به اون هدف شدند، خدا دیگه نقشی نداره اینجا...یعنی میخام بگم خدا به انسان ها اختیار داده و این اختیار انسان ها سرنوشتشون رو رقم میزنه
فکر کنم تو وبلاگم نوشتم که خدا همیشه هوامو داشته، با توجه به پست شما این فکرو میکنم که خدا پای همه ی آرزوهام امضا زده و فقط لازمه خودم تنبلی نکنم و امضای خودمم بزنم، خودم خیلی تنبلم!! واقعاً واقعاً اکثر اوقات احساس خوشبختی میکنم، از این زندگیم راضیم، و بیشتر از همه چیز از خدام راضیم، که صدالبته بایدم باشم خیلی وقتا که کارم گیر و گور پیدا میکنه، که حتی با عقلمم جور درنمیاد، اون وسط مسطا، یا اون آخراش که خودم عاصی میشم، خدا یه راه هایی رو برام باز میذاره و جلومو راه میزنه، جدیداً به این نتیجه رسیدم که اصلاً نباید حرص آینده رو بخورم، چون هنوز نرسیده، چون یه خدای خیلی خیلی بزرگ دارم که توی سختترین لحظه ها تنهام نذاشته ممنون بابت دعاتون ان شاالله هر چی مصلحتتونه براتون پیش بیاد و خدا پشت و پناهتون باشه