سلام و عرض ادب میخام تو این وبلاگ حرف بزنم،حرف دل حرفایی که هیچ جا نمیتونم بگم... راستش من عاشقم... عاشق خدا... و چه زیباست عشق به خدا من عشق های این دنیا را در شکست دیدم خدایا میخواهم عاشقت باشم چرا که شنیده ام عشق پایدار تویی.. امضا:حوری دخت
بدشانسی یعنی هفته بعد عروسی داداشمه و هشت ساعت قبلا دستم اینجوری شه..
خدایااا دست خوشگلم حقش نبود
زهرا خسته، زهرا گریان،زهرا بدبخت
لباسمو چیکار کنم.داداشم میگه خدا نمیخاست نیم مترپارچه رو تنت کنی.آخه عروسی داداشمه خدا جون
خدایا از همه امتحان میگیری از من کنکور؟
خداجونم من گوناه داشتم.منکه کاریشون نداشتم آشپزشون بودم بوخدا
دیشب برای ی ایل قیمه درست کردم و شانس زدو عموم اینا سر سفره رسیدنو دست پخت من فلک زده رو خوردن و کلی به به کردن و تعریف..
مامانم و خالم و اکثر خاندان مادری میگن چشم زخمه و چشم خوردی خخخخخخ حتمن هم فامیل بابام چشمم زدهه هااا اخه جلو کسی این هنرامو رو نکرده بودم اما خودم میگم حواس پرتی بود
خلاصه اینکه من کلی گریه کردم مسخرم کنید بازم گریه میکنما
همه پریدن رو دستم و شروع کردن آرد ریختن اون وسط من دارم گریه میکنم پسر خالم عکس سلفی مینداخت و میفرست گروه فامیلای مامانیم.
ای بابا! خیلی ناراحت شدم عروسی داداشتونه و شما سوختید :( واقعا ضد حاله! بگذریم من باب شوخی در مورد چشم زخم باید عرض کنم نترسید که بادمجون بم عافت نداره :)) . .
اینجور اتفاقا، اونم با اون شرایطی که شما تعریف کردید، حتما اثر چشم زخم بوده و حرف مردم پشت سرتون بوده.. خواهشمند است چنین مسائلی رو شوخی نگیرید.. سعی کنید در جایی که میدونید احتمال وقوع اینجور رفتارها هست، هنرنمایی نفرمایید.. یا یه جوری کاری انجام بدید که کسی نفهمه کار شماست..
از طرفی صدقه ی روزانه رو هم فراموش نکنید که ان شاء الله بسیار اثر بخش است..
این اتفاق هم به هر حال پیش اومده و خودتون رو بیشتر از این درگیرش نکنید.. ان شاء الله عروسی هم به خیر و خوشی انجام میشه.. :)
بعد از اینکه سوختگی درجه 1 پیش میاد، فقط سعی کنید محل سوختگی رو زیر آب سرد قرار بدید و بگذارید چند دقیقه بمونه.. اینطوری آسیب دیدگیش بسیار کمتر میشه.. البته این دفعه که گذشت و ان شاء الله هیچ وقت دیگر پیش نیاید..
امیدوارم دستتان هرچه زودتر بهبود پیدا کند و با کمی درمان مناسب، به شکل اولیه اش که مورد دوست داشتن شما واقع بوده، باز گردد..
در پناه خدا
۲۱ شهریور ۹۵، ۲۳:۴۸
پاسخ:
سلام خخخخ حالا من سالی یبار هنرنمایی میکنم شانس زدو و همزمان با اومدن مهمونا شد خب. صدقه هم چشم ممنون گذشت. بازم مرسی به شکل اولیه کبرنگشت جای سوختگی موند خب.. اما بازم شکر.
خب چرا حواستونو جمع نمی کنید آخه؟
الخیر فی ما وقع. ان شاالله که زودتر خوب بشه دستتون