۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام علی علیه السلام» ثبت شده است

شاید خدا دوستم داره...

من اصولا سعی میکنم همه ی راه ها رو واسه کاری که میخام انجام بدم برم که بعدا حسرت نخورم،اون شب وقتی دیدم اسمم تو اسامیه دانشگاه خودمون واسه اعتکاف نبود کلی گریه کردم رفتم تو نمازخونه ی خابگاه از خدا خواستم یکاری کنه برم.صبح سرکلاس استاد که از فضیلتهای ماه رجب و اعتکاف میگفت اشک تو چشمام جمع شدو دوستم بهم گفت ناراحت نباش یکاری میکنیم استاد که قیافمو دید گفت همین حسرت خوردنم خودش کلی ارزش داره.بعد کلاس صبحم رفتم پیش مسئول دانشگاه خواهش کردم قرارداد رو دوباره بنویسه اما گفت فرستادیمش. یادم افتاد دانشگاه علوم پزشکی هم مراسم اعتکاف داره ازکلاسم زدم و رفتم دانشگاه علوم پزشکی ثبت نام کردم با شادی اومدم به دوستام گفتم ثبتنام کردم بالاخره..

اما ظهر شدو با خیال راحت میخواستم بخابم که گوشیم زنگ زد، از دانشگاه علوم پزشکی بود بهم گفتن که شماره دانشجوییت رو بده وقتی گفتم خانومه گفت چرا اینقدر رقماش زیاده گفتم آخه از دانشگاه فرهنگیانم..بهم گفت ما فقط دانشجوهای خودمون رو ثبتنام میکنیم لطفا بیایید و هزینتو پس بگیر جوری بغض کردم که نتونستم باهاش خداحافظی کنم بعدشم کلی گریه کردم، دوستام دلداریم میدادن که عیب نداره شاید مصلحت نیست و من فقط میگفتم نه لیاقت ندارم تا صبح امروز یکی از دوستام بهم گفت یکی از بچه ها انصراف داده و تو میتونی به جاش با دانشگاه خودمون باشی کلی خوشحال شدم و این دفعه واقعنی رفتم اسمم رو جایگزین اون دانشجو کردم..

با خودم میگم شاید خدا دوستم داره...امیدوارم این دفعه دیگه اتفاق بدی نیفته..

اگه لایق باشم و برم واسه همتون دعا میکنم..

امام علی علیه السلام: نشستن در مسجد از نشستن در بهشت برای من بهتر است.

پ ن:شاید بهم بگن داره ریا میکنه که این حرفا رو میگه اما چون حال بدم رو باهاتون در میون گذاشتم خواستم حال خوبمم بهتون بگم خدا شاهده ذره ای قصدم این نیست که کارم رو جار بزنم و ناراحت میشم از کسایی که بهم میگن اینا ظاهریه و خدا باید تو قلبت باشه و اینا رو ظاهر بینان درست کردن..توقع نداشتم..

پ.ن2: قول میدم امشب پستاتون رو بخونم

۲۰ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰

پاکسازی

گاهی ما روز خوبی رو شروع میکنیم یا حداقل قصد داریم که روز خوبی داشته باشیم اما دیگران نمیذارن.در تاکسی راننده شروع به نالیدن از روزگار میکنه و مسافر از بدی اقتصاد میگه.تو محل کار همکار حسودمون برضدمونه و اعصابمون رو خراب میکنه.در دانشگاه استاد بی منطق خوب درس نمیده و انتظار داره کلی مقاله و تکلیف اماده کنیم.خلاصه هرطرف که میریم کلی خبر بد هست.

چه بلاییی بر سر روز قشنگمون اومده؟همون بلایی که در هوای پر از گرد و غبار بر سر یه ماشین تمیز میاد.روز خوبمون خراب میشه. هر روز همینطور هست.انرژ منفی مثل گرد و غبار در هوا شناور هست و هیچ راه گریزی از آن نیست.

اما سوال اینه که اگر خونه شما پراز گرد و غبار بشه دست روی دست میذارید و اونو تمیز نمیکنید؟البته که نه.در شهرها و محل هایی که گرد وغبار زیاده ما باید هر روز وسایل خونمون رو تمیز کنیم وگرنه پر از گرد و غبار میشه. خانه دل و فضای ذوانی ما هم کم اهمیت ت از فضای فیزیکی نیست.

هر روز باید وقتی رو برای غبار روبی خانه دل کنار بگذاریم.انباشته شدن خشم ها ونفرت ها و رنجش ها در درون دل درون آدم را تیره و آلوده میکند.شادی را نمیتوان در تیرگی ها و الودگی ها پیدا کرد.اگر زباله ها رو هر شب دم در خانه نذاریم خانه شما بعد از یه هفته قابل سکونت نیست و حتی همسایه ها هم از کنار خونتون رد نمیشن حالا فکرش رو بکنید اگه ادم سالها کینه و خشم وافکار منفی رو در خودش نگه داره چه بلایی سر خونه ی وجودش میاد حتی از کنار این افراد هم نمیشه رد شد چون افکار منفی منتقل میکنن

پس ما هر روز باید زمانی رو به پاکسازی درون اختصاص دهیم و مراقب ذهن و افکار و احساسات خود باشیم.

۲۵ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۱

محبت

مامانم همیشه سفارش میکنه با همه مهربون باشیم حتی اونایی که ازشون بدی دیدیم میگه شاید اونا طعم شیرین مهربونی رو نچشیدن ، مامانم میگه گذشت داشته باشید تا یه زخم کوچیک تبدیل به یه کینه ی بزرگ نشه ،میگه هر کی در خونتو زد ناامیدش نکن شاید خدا خواسته مهربونیش با دست تو به این بندش برسه. الان میفهمم مامانم خیلی میفهمه مامانم خدا شناسی رو خوب یاد گرفته بدون اینکه کلاس بره.کاش منم صبر مامانمو داشتم...

۲۷ نظر موافقین ۱۴ مخالفین ۰