حوری دخت
برگ اول
درباره ی حوری دخت
منوی وبلاگ
اگه دوس دارید چیزی بگید
سلام و عرض ادب
میخام تو این وبلاگ حرف بزنم،حرف دل
حرفایی که هیچ جا نمیتونم بگم...
راستش من عاشقم...
عاشق خدا...
و چه زیباست عشق به خدا
من عشق های این دنیا را در شکست دیدم
خدایا میخواهم عاشقت باشم
چرا که شنیده ام عشق پایدار تویی..
امضا:حوری دخت
دنبال کنندگان
+۱۰۰ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
دست نوشته هایم
(۳۱)
آموزشی تربیتی
(۲۱)
قرآن و عترت
(۲۹)
خلاصه آمار
کلمات کلیدی
امام علی علیه السلام
مادر بزرگ
اللهم عجل الولیک الفرج
مرگ
توبه82
حاج اقا پناهیان
پیامبر اکرم ص
کمک
رهبرم تنهاست
بصیر باشیم
اتش به اختیار
درس نخونیممم
ببخشید
خواهم خواند
بخوانید
کلاس
فرشته های کوچولوی من
التماس دعا
کامنت لطفا
سکوت
مرده
قبر
آخرت
ترم
3
پدر و مادر
مبعث
شهید رجایی
روز معلم
غیبت
بایگانی
خرداد ۱۳۹۶
(۳)
دی ۱۳۹۵
(۱)
مهر ۱۳۹۵
(۲)
شهریور ۱۳۹۵
(۲)
تیر ۱۳۹۵
(۶)
خرداد ۱۳۹۵
(۳)
ارديبهشت ۱۳۹۵
(۵)
فروردين ۱۳۹۵
(۷)
اسفند ۱۳۹۴
(۱۱)
بهمن ۱۳۹۴
(۱۵)
آخرین مطلب
من یک خشونت طلب هستم..
کاش کسی جایی منتظرم باشد..
شرمنده ام از بی معرفتیم
بخونید لطفا،منم میخونم
اولین تجربه ی کلاس رفتنم.
یک سال دیگه گذشت
عاقا بعضیا چرا اینقد بی جنبن؟
ببخشید که نبودم..
بدشانس که میگن منم...........
خواهرای گلم روزتون مبارک
محبوب ترین مطالب
تکیه گاه
خدایا شکرت
حواسش نبود
گناه نکن
خدا از هیس خوشش نمیاد
بخشندگیش...
امضای خدا پای آرزوهاتون
محبت
منم محافظ دارم
داستان عشق من
آخرین نظرات
مرسی عالی بود
شما انتظار دارین به حرف رهبر گوش ...
خیلی خوب گفتی منم ی خوشنت طلبم:)
باسلام بابت وبلاگ ومطالب خوبتون ...
من یک خشونت طلب نیستم ولی با حرفات موافقم :))
آفرین بر شما بانوی آزاده
هر گونه توهین به خودتون بر میگرده. خخخ
منم خشونت طلبم از نوع اتیشی:) تازه ...
تحلیل خوبی بود.. متاسفانه جای شهید و جلاد عوض شده.. سپاس...
سلام من چون بحث سیاسی دارم ولی ...
نویسندگان
حوری دخت
(55)
پیوندهای روزانه
حلوا و آبغوره
واقعیت
چند مرده حلاجیم
پیوندها
قالب رضا
دل نوشته های من
شباهنگ
بی نام و نشون
سرباز صفر
۱ مطلب با کلمهی کلیدی «کامنت لطفا» ثبت شده است
ببخشید که نبودم..
سلام دوستای خوبم..دلم براتون تنگ شده بود.
ی مدت طولانی نبودم. درگیریا زیاد بود ببخشید دیگه
اول که با عروسی داداشم درگیر بودم و مهمون داری بعد رفتیم سفر و جاتون خالی چند وقت شمال شهر پدری موندیم.
بعدش که از سفر اومدیم باز با زندگی درگیر شدم ونیاز داشتم فکر کنم برا همین وقت نمیکردم بیام ..
خلاصه درگیریای ذهنیم این چند ماه اندازه کل 20 ساله زندگیم بود.
ممنونم از همه ی دوستانی که حال و احوالمو پرسیده بودن و عذر میخام از کسایی که نتونستم پستای قشنگتونو بخونم.
عروسی هم خوش گذشت این سوالو خیلیا پرسیده بودن ممنونم.
منم حال جسمیم خوب عست برای اینم ممنونم.
خبر بد این که با انتقالیم موافقت شد اما تعداد واحدا کم ارائه میشد و یه ترم عقب میفتادم برا همین باید برگردم خابگاه..
و اینکه عید همگی هم مبااارک التماس دعای ویژه برام خیلی دعا کنید.
و لطف کنید ی کامنت کوچولو بذارید پستاتونو بخونم .
اخه تعداد ستاره های روشن خیلیه و فک نکنم بتونم به همه برسم.
ببخشید خیلی حرف زدم.
۱۹ نظر
۳
۰