۳۱ مطلب با موضوع «دست نوشته هایم» ثبت شده است

زندگی یعنی

سلام دوستان خوبم..

بالاخره ترم سه هم با تموم خوشیا و بدیاهاش تموم شد..

مطالب همتون رو که تو این مدت نخونده بودم رو استفاده کردم و ان شاالله از این به بعد فعال تر میشم..

اما با اینکه ترم تموم شده پروژه ها ولمون نمیکنه..

دوستان میخام یه پاور رو با حجم زیاد بذارم تو وبلاگ درسیم چیکار کنم.؟

و در اخر یه عذرخواهی از کسانی میکنم که نتونستم جوابشونو بدم.

۲۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰

من خواهم آمد.

سلام دوستان خوبم.

طاعات و عباداتتون قبول درگاه الهی باشه.

حدود یه ماه که نیستم و کلی هم از مطالب زیباتون عقب موندم.

امیدوارم منو ببخشید.اما قول میدم یه هفته دیگه که امتحاناتم تموم میشه جبران کنم.

برام خیلی دعا کنید تو این روزای خوب.

دعا کنید نمرات امتحاناتم خوب بشه،دعا کنید تکلیف زندگیم روشن شه ، دعا کنید دیگه هیچوقت کسی نادانسته قضاوت نکنه..

۱۸ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰

گاه دلم نمیخواهد که نمیخواهد که نمیخواهد...

گاهی هست که دلم میگیرد،دلم نوشتن میخواهد درست مثل الان..با وجود تمام دردها باز هم میخندم.با وجود دل شکسته باز هم میخندم،میخندم تا کسی نفهمد طوفان درونم را..میخندم تا بتوانم با زندگی ام کنار بیایم،.میخندم تا نرنجانم پدر ومادرم را..

دیشب از ته دل خدا را شکر کردم که پدر و مادر دارم که هستند، که تنهایم نمیگذارند..

ترسم از آن روزی است که نداشته باشمشان..

اولین و آخرین دعای همیشگی من

خدای من نباشم آن روزی که نبودنشان را ببینم..

گاهی آدم دوست دارد دوست داشته شود،خدای من با وجود تو و پدر ومادرم مرا چه نیاز به غیر؟

خدای من کمکم کن از هر جنس مخالفی دور باشم تا زندگی آرامی داشته باشم..

پ.ن:باز اومدم خابگاه و دلتنگ شده ام برای وجود دو فرشته ام...

۱۶ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰

امیدوارم لایق باشم..

سلام..

سپاس گذار معلمی هستم که اندیشیدن رو بمن آموخت نه اندیشه هارو..

روز معلم رو و روز کارگر و کارمند و رو به همه ی دوستان عزیزم که در این جایگاه های بزرگ هستند تبریک میگم.

چند وقت بود حالم خوب نبود عذر میخام از تاخیرم و اینکه مطالب زیباتون رو نخوندم..ان شاالله جبران میکنم

کلا دوری از خونوادم و یه سری مسائل دیگه بهانه گیرم کرده بود و اینکه بیشتر دوست دارم تو تنهایی خودم باشم..اما امشب به اصرار دوستام رفتم جشن روز معلمی که واسمون تو دانشگاه گرفتن اونجا دانش آموزای دبستان کسایی که قراره دوسال دیگه با عشق بهشون درس بدم برامون سرود خوندن و همین باعث شد روحیه بگیرم و خوشحال از اینکه قراره معلم شم.و خوشحال تر شدم زمانی که همه ی خونوادم بهم زنگ زدن و تبریک گفتن.

کلا من با کارای خیلی کوچیک خوشحال میشم و با کارای خیلی کوچیکم ناراحت...

دعام کنید خیلی..

و سخن آخر،بقول یکی از استادام

معلمی شغل نیست معلمی عشق است

اگر بعنوان شغل انتخابش کرده ای رهایش کن

و اگر عشق توست مبارکت باد(شهید رجایی)

۱۸ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰